ضربان زندگی

بابایی تو رو دید

بازم سلام عشق من   اول بگم که توی این دو هفته اصلا حال مامانی خوب نبود و حالت تهوع خیلی اذیتم کرد دوم بگم دیروز من و بابا رفتیم پیش دکترم  سونوگرافی انجام  داد و بابایی تو و قلب کوشمولوتو دید ولی من ندیدم حالا قراره شنبه بریم سونوگرافی منم تو رو ببینم و صدای قلبت رو بشنویم راستی دکتر بهم یه قرص داد که حالم خیلی خیلی بهتر شد ...
4 شهريور 1392

خوش اومدی

سلام ضربان قلب مامان و بابا من یه هفته پیش تاریخ 92/5/17 روز چهارشنبه ساعت 11 احساس کردم که تو تو وجودم در حال شکل گرفتنی . بعد ساعت 6 با بابا رفتیم آزمایشگاه و از وجودت مطمئن شدیم ...
24 مرداد 1392
1